in

دموکراسی چقدر شفافیت را تحمل می کند؟

شفافیت

به نظر می رسد که ما در برابر بحران اعتماد به نفس و دمکراسی دستور العمل موثری پیدا کرده ایم. شفافیت بیشتر باید اعتماد به نفس از دست رفته را به دموکراسی ، نهادهای سیاسی و سیاستمداران بازگرداند. بنابراین حداقل خط استدلال جامعه مدنی اتریش.
در حقیقت ، به نظر می رسد شفافیت عمومی و مشارکت دموکراتیک به یک موضوع بقا برای دموکراسی های مدرن تبدیل شده است ، زیرا عدم شفافیت در تصمیم گیری ها و فرآیندهای سیاسی ، فساد عمومی ، سوء مدیریت و سوء مدیریت - را در سطح ملی (Hypo ، BuWoG ، Telekom و غیره) و همچنین در سطح بین المللی حمایت می کند (نگاه کنید به موافقت نامه های تجارت آزاد مانند TTIP ، TiSA ، CETA و غیره).

تعیین اطلاعات دموکراتیک نیز تنها در صورت امکان اطلاعات در مورد تصمیمات سیاسی امکان پذیر است. به عنوان مثال ، دیوید والچ از Attac اتریش در این زمینه اظهار داشت: "دسترسی آزاد به داده ها و اطلاعات پیش شرط اساسی مشارکت است. فقط یک حق جامع اطلاعات برای همه تضمین کننده یک روند جامع دموکراتیک است. "

شفافیت جهانی

جامعه مدنی اتریش با تقاضای شفافیت بیشتر بخشی از یک جنبش جهانی بسیار موفق است. از سال 1980 ، بیش از نیمی از ایالات جهان قوانین آزادی اطلاعات را برای دسترسی شهروندان به اسناد رسمی به تصویب رسانده اند. هدف بیان شده "تقویت یکپارچگی ، کارآیی ، اثربخشی ، پاسخگویی و قانونی بودن ادارات دولتی" است ، به عنوان مثال ، از کنوانسیون مربوطه شورای اروپا اروپا 2008 دیده می شود. و برای نیمی دیگر از کشورها ، از جمله اتریش ، مشروعیت بخشیدن به حفظ اسرار رسمی عتیقه به طور فزاینده دشوار است (به جعبه اطلاعات مراجعه کنید).

شفافیت و اعتماد

با این وجود ، این سؤال باقی می ماند که آیا شفافیت در واقع اعتماد ایجاد می کند. شواهدی وجود دارد که نشان می دهد شفافیت برای امروز بی اعتمادی ایجاد می کند. به عنوان مثال ، بین کیفیت قوانین مربوط به آزادی اطلاعات ، مانند مرکز کانادایی قانون و دموکراسی (CLD) و (عدم) اعتماد به مؤسسات سیاسی ، همبستگی منفی کمی وجود دارد ، همانطور که توسط شاخص فساد بین المللی شفافیت ارزیابی شده است ( جدول را ببینید) توبی مندل ، مدیر عامل مرکز حقوق و دموکراسی ، این ارتباط غافلگیرانه را اینگونه توضیح می دهد: "از یک سو ، شفافیت به طور فزاینده اطلاعاتی را در مورد شکایات عمومی به ارمغان می آورد ، که در ابتدا باعث بی اعتمادی در جمعیت می شود. از طرف دیگر ، قانون خوب (شفافیت) به طور خودکار دلالت بر یک فرهنگ و عمل سیاسی شفاف ندارد. "
برخورد امروز با سیاستمداران نیز در مورد مانترا "شفافیت اعتماد ایجاد می کند" تردیدهایی را ایجاد می کند. اگرچه سیاستمداران هیچگاه برای شهروندان اینقدر شفاف نبوده اند ، اما با سطح بی سابقه ای از بی اعتمادی مواجه می شوند. نه تنها باید مراقب شکارچیان ادبی و شرور باشید بلکه باید هنگام مصاحبه با مصاحبه های پلیس مانند روبرو شوید که آنها نظر خود را تغییر می دهند. چه عواملی باعث این شفافیت فزاینده در سیاستمداران می شود؟ آیا آنها بهتر می شوند؟

این هم مشکوک است می توان فرض کرد که در هر سخنی ، آنها واکنش های خصمانه احتمالی را پیش بینی می کنند و از این رو به پرورش هنر گفتن چیزی ادامه نمی دهند. آنها تصمیمات سیاسی را به دور از نهادهای سیاسی (شفاف) اتخاذ می کنند و از آنها به عنوان ابزار روابط عمومی سوء استفاده می کنند. آنها ما را با اطلاعاتی فاقد هرگونه محتوای اطلاع رسانی می کنند. رفتار خصمانه با سیاستمداران همچنین این سؤال را ایجاد می کند که ویژگی های شخصی چنین شخصی چیست یا باید برای تحمل این فشار ایجاد کند. انسان دوستانه ، همدلی و شهامت صادق بودن نادر هستند. به طور فزاینده ای بعید است که افراد معقول ، روشنفکر و متمایل به شهروندان وارد سیاست شوند. همین امر باعث شد تا مارپیچ بی اعتمادی کمی بیشتر شود.

نگاه دانشمندان

در حقیقت ، اکنون صداهای بیشماری برای هشدار در مورد عوارض جانبی ناخواسته مانترا شفاف منتشر شده است. دانشمند علوم سیاسی ایوان کراستف ، همکار دائم در انستیتوی علوم بشریت (IMF) در وین ، حتی از "شیدایی شفافیت" سخن می گوید و خاطرنشان می کند که "دوش گرفتن افراد با اطلاعات وسیله ای امتحان شده و آزمایش شده برای نگه داشتن آنها در جهل است". او همچنین این خطر را می بیند که "تزریق مقادیر زیادی از اطلاعات به مباحث عمومی فقط باعث می شود که آنها بیشتر درگیر شوند و تمرکز را از صلاحیت اخلاقی شهروندان به تخصص خود در یک یا حوزه سیاست دیگر سوق دهند."

از دیدگاه استاد فلسفه بیونگ چول هان ، شفافیت و اعتماد نمی تواند آشتی یابد ، زیرا "اعتماد فقط در حالت بین دانش و غیر دانش امکان پذیر است. اعتماد به نفس به معنای ایجاد رابطه مثبت با یکدیگر علی رغم اینکه یکدیگر را نمی شناسیم. [...] در جایی که شفافیت حاکم است ، جایی برای اعتماد وجود ندارد. به جای "شفافیت ایجاد اعتماد می کند" ، در واقع باید به این معنا باشد: "شفافیت باعث ایجاد اعتماد می شود" ".

برای ولادیمیر گلیگوروف ، فیلسوف و اقتصاددان موسسه وین برای مطالعات اقتصادی بین المللی (wiiw) ، دموکراسی ها اساساً مبتنی بر بی اعتمادی است: "استبداد یا اشرافی مبتنی بر اعتماد است - در خودمختاری شاه ، یا شخصیت نجیب اشرافیان. با این حال ، حکم تاریخی به گونه ای است که از این اعتماد سوء استفاده شد. و این چنین است که سیستم دولتهای منتخب موقت ، پدید آمد که ما آن را دموکراسی می نامیم. "

شاید باید در این زمینه یک اصل اساسی دموکراسی ما را به خاطر آورد: یعنی "بررسی و توازن". کنترل متقابل ارگانهای قانون اساسی ایالتی از یک سو ، و شهروندان علیه دولتشان از سوی دیگر - مثلاً با امکان رأی دادن به آنها. بدون این اصل دموکراتیک ، که از دوران باستان تا روشنگری به قانون اساسی غربی راه خود را آغاز کرده است ، جدایی قدرتها نمی تواند مؤثر باشد. بنابراین عدم اعتماد به نفس چیزی غیر از دموکراسی نیست بلکه کیفیتی است.

عکس / ویدئو: شاتر.

نوشته شده توسط ورونیکا جانوریوا

Schreibe einen Kommentar