in ,

یک نفر - بسیاری از حقوق؟

همه ما بارها در مورد آن شنیده ایم حقوق بشر شنیده اما منظور آنها چیست؟ آیا همه آنها شغل ما هستند؟ و قرار است چه کار کنند؟ از آنجا که این مبحث بسیار به قلب من نزدیک است و باید در این زمینه شفافیت بیشتری وجود داشته باشد ، خوشحالم که به س legitimateالات مشروع با جزئیات پاسخ می دهم

به هر حال حقوق بشر چیست؟ حقوق بشر بخشی از بنیان یک زندگی آبرومندانه است. "همه انسانها آزاد متولد می شوند و از حیث کرامت برابر هستند" ، اولین نکته مهم در حقوق بشر است. صرف نظر از منشأ مذهبی و قومی ، جنسیت ، شکل ظاهری و گرایش جنسی ، هر کس در این دنیا از حقوق یکسانی برخوردار است ، صرف نظر از این که بدن لاغر ، لاغر ، بلند قد ، کوتاه ، تیره یا پوست روشن باشد. از نظر فلسفی ، رویکردهای بسیاری وجود دارد که چرا نکات فوق از ملاحظات اخلاقی مهم هستند. آزادی نیز جنبه مهمی است که برای همه به صورت جداگانه اعمال می شود. حقوق بشر از چه زمانی وجود داشته است؟ به نظر من ، همیشه باید وجود داشته باشد. در سفر به زمان گذشته ، همه مردم آن را چنین نمی دیدند. در جنگ جهانی دوم ، ظالمانه ترین افکار به هر حال واقعیت یافت ، ناسیونال سوسیالیسم بر جهان حاکم شد. با این حال ، درست بعد از این زمان ، سرانجام ، در پشت کارهای وحشتناک ، بصیرت وارد عمل شد: هر شخصی باید بتواند ارزش های انسانی بودن را برآورده کند ، به او اجازه داده شود در صلح زندگی کند و از آزادی برخوردار باشد. صحت اخلاقی در اینجا یک نکته کلیدی مهم UDHR است ، بیانیه عمومی حقوق بشر ، که به مطالب فردی مربوط می شود. این کتاب شامل حق زندگی ، غذا و بهداشت ، تحصیل ، ممنوعیت شکنجه و برده داری است و توسط کشورهای عضو سازمان ملل در 2 دسامبر 10 منتشر شده است.

از آنجا که هر سکه دو روی دارد ، این فصل نیز دارای یک تاریک است. اگرچه تعداد قابل تحسینی از مردم ، اعم از دولتی و خصوصی از حقوق بشر هدایت می شوند ، اما حوادث ناامیدکننده ای تقریباً هر روز رخ می دهد که در آن موارد نقض می شود. تعداد رویدادها در کل جمعیت جهان توزیع شده است ، اما بیشتر در کشورهای در حال توسعه و نوظهور است. این حوادث نه تنها شامل نسل کشی ها ، احکام اعدام و شکنجه است ، بلکه نکاتی را نیز در پی دارد که احساسات عاطفی بسیار شدیدی مانند اعمال جنسی غیر ارادی ، تجاوز ، ستم و کار اجباری بر جای می گذارد. تعداد کمی از افراد مرتکب اعمالی شده اند که بخشی از آنها پشیمان شده اند و بخشی از آنها پشیمان نشده اند. و به خصوص وقتی صحبت از حقوق بشر می شود ، ناخوشایند است که مجبور به ذکر این اقدامات هستیم. من فکر می کنم قانون طلایی ، "آنچه شما نمی خواهید آنچه مردم با شما می کنند ، با دیگران انجام ندهید" کاملاً مناسب است. این معنی می دهد که شما را به فکر فرو می برد. ابتدا به آن فکر کنید ، مطابق آن عمل کنید.

نفوذ؟

سیاست در این زمینه نقش اساسی دارد ، جمعیت تحت تأثیر قرار می گیرد و تا حدودی به نظرات مختلف بستگی دارد. جنایات انگیزه های مختلفی دارند ، اما اغلب این جنبش های سیاسی هستند که ما را وادار به برداشتن گام بعدی می کنند. یک مثال فعلی مسئله بزرگ پناهندگان را نشان می دهد که در رسانه ها نیز وجود دارد. هرکسی نمی تواند آنگونه که در واقع به حق خود رسیده است ، زندگی کند. مردم باید تحت شرایط غیرممکن زندگی روزمره خود را کنار بیاورند و هر شب همین س themselvesال را از خود بپرسند: فردا چگونه می توانم بگذرم؟ نمونه های دیگر شامل چین ، کشوری با بالاترین میزان اعدام و کره شمالی است که روش های شکنجه و مجازات اعدام را به عنوان مواردی روزمره تلقی می کند.

ما برای همه

برای ما ، حقوق بشر با یک گروه کوچک شروع می شود. چگونه با دیگران رفتار کنیم؟ دیگران چگونه با ما رفتار می کنند؟ تعداد کمی از افراد قبل از ما قادر به ایجاد تغییراتی بودند ، حتی اگر ظاهری کاملاً غیر توصیفی داشته باشند ، با کارهای خود معجزه می کردند. شایان ذکر است افرادی مانند ماهاتما قندی ، نماد استقلال هند ، الینور روزولت ، "بانوی اول حقوق بشر" و نلسون ماندلا ، مردی که علیه نژادپرستی فعالیت می کرد. بر این اساس ، موضوع مربوط به هر یک از ما است ، همه ما می توانیم به یک زندگی مشترک هماهنگ کمک کنیم ، اما همچنین باید برای حقوق خود بجنگیم. بنابراین من به ارزشهای درونی هر فردی که این مطالب را می خواند ، کمک می کنم و به تحقق خواستار حقوق بشر کمک می کند. رعایت حقوق و رعایت آنها باید نتیجه منطقی زندگی مشترک باشد. شاید بالاخره برای کسی یک رویای کوچک اما بزرگ محقق شود.

این پست توسط انجمن گزینه ها ایجاد شده است. به ما بپیوندید و پیام خود را ارسال کنید

در مورد مشارکت در استرالیا گزینه

نوشته شده توسط لیزا هوپرتز

Schreibe einen Kommentar