in

گرنزنلوس - ستون گری سیدل

گری سیدل

من از طریق وین قدم می زنم و به طور اتفاقی با یک همسایه سابق دیدار می کنم. اگر همه خوب باشیم چت می کنیم ، تا اینکه او به من بگوید که تازه عزیمت از مقدونیه را انجام داده است. وی به دیدار خانواده خود رفت. باید مهمانی بود ، اما همه چیز متفاوت بود. در ساعت پنج بامداد ، شهر سه کیلومتر دورتر از خانه والدینش در آتش سوخت. آیا رادیکال بود؟ خود رئیس جمهور؟ آیا این یک جنگ داخلی خواهد بود یا در حال حاضر است؟ عکس ، آتش ، هلیکوپتر ، سر و صدا! به مدت دو ساعت مرزها باز می شوند و هر کسی که مدیریت کند اتفاق می افتد. کلمه مرز برای من معنای کاملاً جدیدی به خود می گیرد. سال من در این حد محدودیتی را تجربه نکرده است.

ما ، "نسل پس از جنگ". ما وظیفه ای نداریم. چه چیزی را باید بسازم ، اگر همه چیز در حال حاضر باشد و من از آن جدا نشویم ، ممکن است نتوانم ، زیرا همه جا حفاظت از بنای تاریخی draufsitzt است. آنچه آنها به ما دادند این است: "مهم نیست ، مهم نیست ، می تواند سر و صدایی ایجاد کند." و ما نیز همین کار را می کنیم.

سوال اینجاست که آیا ما واقعاً وظیفه نداریم؟ این احساس را دارم که در هر گوشه کاری باید انجام شود. حفظ بی حد و حصر نسل ما به تنهایی تلاش زیادی می کند. بارها و بارها انسان نرده هایی می سازد.

"حماقت انسانها و کائنات بی حد و مرز است ، گرچه من درباره جهان مطمئن نیستم."

من مقاله را می نویسم ، تلفن زنگ می خورد. دوست من چارلی ربانسر ، مدیر هنری سین سین تئاتر در Neunkirchen am Großvenediger ، با من تماس می گیرد و به نقل از آلبرت انیشتین می گوید: "احمق مردم و جهان بی حد و مرز است ، اگرچه من در مورد جهان چندان مطمئن نیستم." حصاری در اطراف تئاتر او ساخته شده است که ایجاد یک هنرپیشه در تئاتر یا تئاتر تقریبا غیرممکن است. درمورد تحقیق دقیق تر ، این که آیا معنای این پروژه کارت ویزیت یک وکیل به وی داده شده است. آنچه مانده است کفر است.

باز هم نمونه ای از این واقعیت که ساختن مرزها یا تخریب نرده های مرزی بر عهده هر فرد است. پرده آهنی سقوط کرده است. ما اروپا هستیم! یک فکر خوب اما چند نسل دیگر طول خواهد کشید تا زندگی کنند. اتریشی اروپا نیست ، زیرا او ممکن است اهل وین باشد. و نه از وین بلکه از منطقه ششم. و نه از منطقه ششم ، بلکه از ویندملوگاس روبروی سینمای آپولو است. و در آنجا او در شماره چهار زندگی می کند ، پله های دو. از آنجا او اتریشی است. و بله اتریش در اروپا است اما ما یک بار تحت حاکمیت مرد با ریش سفید بزرگتر بودیم. از آنجا که ما حتی یک ساحل خصوصی در دریا داشتیم. ما اتریشی ها از Windmühlgasse. همچنین ، واقعاً در دفاتر و مقامات ولسوالی ها و مقامات گفته نشده كه ما اروپا هستیم ، اگر اتوبوس ما مرز منطقه را بین دو اجتماع اتریشی تحتانی نگذرد ، زیرا در "منطقه مرزی" اختلاف در حل و فصل كیلومترهای اتوبوس رانده شده اختلاف وجود دارد.

آیا ما حتی اگر اتریش در سطح قانون نباشیم ، اروپا هستیم؟ آنچه نیویورک را با جمعیت 16 میلیون نفری و شهردار ایجاد می کند ، 9 ایالت فدرال را با 9 والی استانی ، معاونان آنها ، کاپیتان ولسوالی ها و معاونان آنها با ما توزیع می کند. شورای فدرال ، لندتاگ ، شورای محلی ، شورای شهر ، گچیستی گچاستی ... این لیست می تواند بی پایان ادامه یابد. همه این نمایندگان دارای حساسیت و دم موش نسبت به افرادی هستند که آنها را در آنجا قرار داده اند. به همین ترتیب باید حساسیت آنها را برآورده کند. وقتی همه این موارد را در نظر می گیرید ، تصمیم گیری که به نفع منافع مشترک باشد ، غالبا غیرممکن است. هیچ کس نمی تواند برای من توضیح دهد که چرا ما در کشور خود 9 کد ساختمان مختلف داریم. ذکر نکردن قوانینی در مورد آیین نامه مهد کودک و غیره. مرزها دلیل این امر است. قلمرو قدرت متعلق به ایالت فدرال و نمایندگان آن.

"بیایید از بهترین حالت ممکن شروع کنیم ، زیرا به خودی خود کمتر خواهد بود."

امید که نسل بعدی یا حتی کنه دیگر من بمیرد. جوانان مستقل که از سیستم ها سوال می کنند و از ناسازگاری های آزاد شده از هرگونه تفکر اقتدار پرده برمی دارند ، چیز را در پیش زمینه قرار می دهند. اگر بخواهیم درست به آنها نشان دهیم ، آنها نمی توانند به خودشان کمک کنند. افراد بالغ با نظر خودشان. آزادی بی حد و حصر در سر. اگر هر چیزی در فکر ما امکان پذیر باشد ، خوب نیز می تواند کار کند. بیایید از بهترین حالت ممکن شروع کنیم ، زیرا به خودی خود کمتر خواهد بود.

عکس / ویدئو: گری میلانو.

نوشته شده توسط گری سیدل

Schreibe einen Kommentar