ثروتمندان مدام ثروتمندتر می شوند، بقیه فقیرتر می شوند.
سودها خصوصی می شوند و اغلب به بهشت های مالیاتی منتقل می شوند، زیان ها ملی می شوند.
فساد در سیاست و رسانه های جمعی بیداد می کند.
شرکت های کمتر و کمتری شرکت ها و رسانه های بیشتری را کنترل می کنند.
تقریباً در همه جا، سیاست اکنون فقط توسط الیگارش ها ساخته می شود.
روز به روز زمین های بیشتری توسط مراکز خرید بسته می شود و مرکز روستاها و شهرها خالی تر می شود.
اکثر کشاورزی هنوز به طور پایدار مدیریت نشده است.
توده ها نمی توانند تغییرات آب و هوایی / اقدامات آب و هوایی را تحمل کنند. جابجایی فردی در مسافت های طولانی تر به طور فزاینده ای به مسئله پر کردن حساب بانکی تبدیل می شود. خودروهای الکترونیکی برای اکثر مردم بسیار گران هستند، متأسفانه جایگزینها هنوز توسط سیاستمداران و شرکتها سرکوب میشوند.
دموکراسی مستقیم هنوز در بسیاری از کشورها نادیده گرفته شده یا حتی از آن جلوگیری می شود.
بیشتر با ممنوعیت و اجبار اداره می شود تا با آموزش و گفتگو.
سیاست های پناهندگی و ادغام در بخش های بزرگی از جهان شکست خورده است، بیگانه هراسی در حال افزایش است و احزاب افراطی در حال افزایش هستند.
یک داروی چند کلاسه وجود دارد، "کلاس تخته سه لا" باید بیشتر برای قرار ملاقات صبر کند، اما کیفیت به دست آمده همیشه بدتر از پزشکی خصوصی است.
روش های درمانی جایگزین خوب توسط بیمه درمانی پرداخت نمی شود، اگرچه گاهی اوقات به طور قابل توجهی ارزان تر هستند.
سیستم بهداشت و درمان همچنان در حال تکه تکه شدن است.
تحصیلات موروثی است - فرزندان دانشگاهیان نیز راحت تر دانشگاهی می شوند.
مدارس و دانشگاه های خصوصی در بازار کار بیشتر از مؤسسات دولتی هستند. سیاستمداران، حتی برخی از سوسیال دموکرات ها، ترجیح می دهند فرزندان خود را به مدارس خصوصی بفرستند.
قراردادهای همه جانبه در محل کار، استثمار کارگران را تشویق می کند.
اضافه کاری زیادی پرداخت نمی شود.
تعداد زیادی از مردم علیرغم کار تمام وقت، توانایی پرداخت هزینه زندگی را ندارند.
حتی در کشورهای به اصطلاح ثروتمند هنوز کودکانی هستند که باید در فقر زندگی کنند.