in

اسرار - ستون گری سیدل

گری سیدل

این ایده که مسیح کودک وقتی در تمام سال خوب هستم به من هدایا می بخشد ، فقط یک کودک است. اینکه نیکلاس ، که شر کامپامپوس شر را از رسیدن به اتاق نشیمن من دور نگه داشته ، کمی شبیه عمو هاینزی است ، مسلماً خنده دار است ، اما برای کودک دور از هرگونه امکان نیست. "مامان و بابا باید او را تشخیص دهند؟" این واقعیت که پسر کوچک رویایی در شب با سورتمه خود را از ستاره خود به زمین می گریزد و ما را با شن های رویایی گرده افشان می کند ، کودکی را به همراه می آورد که به هر حال با هزار سؤال در خواب است ، فقط یک شب آرام.

زیر سؤال بردن همه این موارد با انتقادی و درنهایت عدم اعتقاد به آن نشانه این است که شما از "کودک بودن" دور می شوید. وداع با مرحله جدیدی از زندگی به سمت "بزرگ شدن". تا اینکه نهایتا به آنجا رسیدیم ، اکثراً از فرزند درونی خود خداحافظی کردیم و مفتخریم که با بزرگسالان در سطح چشم در مورد اندازه گیری و پیش بینی بودن دنیای ما و همچنین حقایق و حقایق صحبت خواهیم کرد.

اما اگر این هدف از پیشرفت ما بود ، هیچ یک از ما روز به روز مخفیانه در جستجوی کودک درونی خود نمی گشتیم. در راه کنجکاوی خود را از دست دادیم. میل به کشف چیزی. بالا رفتن از درختان برای دیدن مردم از زاویه دیگری. برای یک روز متفاوت باشید. لباس یک پوست موز را در قسمت عابر پیاده ریخته و منتظر آنچه اتفاق می افتد باشد.

این نماینده مجلس که به مذاکرات مهم الحاق با Clownnase و Kasperlmütze نزدیک می شود ، به احتمال زیاد از اصل اعتماد و تیم مذاکره کننده خارج خواهد شد. اما نمی توان ثابت کرد که او بهترین ایده ها را در چمدان خود نداشته است.

"برای پیدا کردن راز امروز ، باید در بیرون از صندوق فکر کنید. متفاوت فکر کنید. "

برای کشف یک راز امروز ، باید در بیرون از صندوق فکر کنید. متفاوت فکر کنید. بیرون از جعبه فکر می کند و اجازه می دهد باور نکردنی در سرش باشد.
اودو لیندنبرگ یک بار گفت: "هر روز به طول یکسان است اما با عرض متفاوت است."

یا بیایید به فکر برادران رایت باشیم. ویلبور و اورویل. فرزندان سوم و ششم اسقف رایت که هرگز دبیرستان را تمام نکردند ، رویایی دیدند. آنها یک چاپخانه خریدند و روزنامه خود را تولید کردند. از کار روزنامه نگاری گرفته تا فروش. می خواستند کارخانه ای بسازند که در آن موتورهای احتراق داخلی تولید کنند ، چیزی را که به دلیل کمبود سرمایه شکست خورد ، می خواستند. آنها یک کارگاه دوچرخه سواری افتتاح کردند ، دوچرخه را بیشتر توسعه دادند و تا 300 مدل جدید ایجاد کردند. رویای هر دو این که انسان روزی پرواز کند هرگز آنها را رها نخواهد کرد. در زندگی نامه خود ، برادران نوشتند: "مولار و لیلیانتال ، پیامبران بزرگ پرواز ، ما را با شور و شوق خود پر کردند و کنجکاوی زیادی را به غیرت افراد خلاق تبدیل کردند."

"اگر می خواهید امنیت کاملی داشته باشید ، ایده خوبی است که کنار یک پنجره بنشینید و پرندگان را تماشا کنید ..."
ویلبر رایت

آلفرد هیلدبراند ، که اولین کسی بود که به فعالیت برادران رایت در آلمان احترام می گذارد ، پس از ملاقات در ایالات متحده نوشت: "این احساس وجود دارد که یک نفر افرادی را داشته باشد که از هر لحاظ و در همه شرایط زندگی به آنها اعتماد داشته باشد. می توانید. "
آزمایش های پرواز همیشه در پیش زمینه بود ، ویلبر این اصل را داشت: "اگر می خواهید امنیت کاملی داشته باشید ، خوب است که در یک پنجره بنشینید و پرندگان را تماشا کنید - اما اگر واقعاً می خواهید چیزی یاد بگیرید ، باید از یک ماشین پرواز صعود کنید و از طریق آزمایشهای عملی با اصطلاحات او آشنا شوید. "
با این ایده که انسان می تواند یک بار پرواز کند ، در بسیاری از مناطق خندیدند. چه کسی ثابت کرده است داستان را نشان می دهد. در 17. دسامبر 1903 آماده بود. اورویل پاسخ داد. دراز کشیده شده در بی لیپن ، با موتور بنزینی چهار سیلندر 12-PS و دو پیشرانه. این پرواز دوازده ثانیه طول کشید و وی را برای 37 متر حمل کرد.

ایمان می تواند کوهها را حرکت دهد ، و بعد از این که ما فقط توانستیم از پنج درصد از مغز خود استفاده کنیم ، در اینجا پتانسیل نامحدودی وجود دارد که ما هیچ ایده ای در مورد آن نداریم. چند صد راز داریم که ما در صد سال آینده هنوز هوایی خواهیم داشت و چند مورد دیگر به دست خواهند آمد؟ گفته می شود ، مردم هرگز نمی توانند بدانند: چه کسی قدرت دارد و چه چیزهایی را وارد سوسیس می کند. این احتمالاً همیشه یک راز خواهد بود.

عکس / ویدئو: گری میلانو.

نوشته شده توسط گری سیدل

Schreibe einen Kommentar