کرونا و روان - «دیدگاه مکانیکی» جایی است که بزرگترین پیشرفتها در پزشکی انجام میشود، جایی که سرمایهگذاریها انجام میشود و باید موفقیتهای بزرگ را جشن گرفت. کرونا نشان می دهد: ما به سلامت روان خود خیلی کم توجه می کنیم سلامت.
نیاز به برخورد اجتماعی و فردی با روان ما به هیچ وجه به یک امر بدیهی تبدیل نشده است. پیشرفت ها در این زمینه در مقایسه بسیار ناچیز است. کاویدین-19 این موضوع را دوباره به منصه ظهور رسانده است و می توان آن را به عنوان یک انگیزه درک کرد. تکلیف: به جایی نگاه کنید که به نظر میرسد سؤالات بیشتری نسبت به پاسخها وجود دارد، زیرا به سختی قابلیت اندازهگیری «بهطور عینی» وجود دارد. به عنوان مثال، یک سوال مهم این است: واقعاً یافتههای مربوط به روان و بیماری همهگیر چقدر جدید است؟ واضح است که کودکان در معرض استرس های متفاوتی نسبت به بزرگسالان هستند، مردان متفاوت از زنان. گزارشهای رسانهای و مطالعات موردی نشان میدهند که اغلب واقعیتهای پشت اعداد ذکر شده تا چه حد عمیقاً تکان دهنده هستند. مانند افزایش قابل توجه خشونت خانگی در نتیجه همه گیری.
چهره های استرس روانی
چیزی که تغییر نمی کند این است که هر کسی که قبلاً بخشی از یک گروه آسیب پذیر بوده است نیز در اینجا بیشترین آسیب را می بیند. این به ویژه در مورد افرادی که قبلاً مجبور بودند قبل از همهگیری با استرس روانی دست و پنجه نرم کنند صادق است - و این بسیار بیشتر از چیزی است که ما معمولاً میخواهیم بپذیریم.
مشکلات روانی چهره های آشنا دارند و کووید-19 آن را تغییر نمی دهد. آنچه در واقع متفاوت است ظاهر متمرکز آنها در نتیجه شرایط فوق العاده است. نام آنها به عنوان مثال، استرس، ترس، اختلالات خواب و خوردن، سوء مصرف مواد، فرسودگی شغلی، افسردگی، PTSD. مهمتر از همه، همهگیری به معنای یک چیز است: همه ما همزمان در معرض فشارها و محدودیتهای زیادی در شرایط زندگی خود هستیم. میزان تأثیر منفی سازگاری های لازم بر سلامت روان ما به عوامل بسیاری بستگی دارد.
حفاظت از سلامت روان
نتایج وضعیت مطالعه پیرامون کووید-19 تا حد زیادی با دانش عمومی عوامل محافظت کننده روانی مطابقت دارد. در حالی که پیششرطهای بیولوژیکی و ژنتیکی قطعاً نقش دارند، اجماع فزایندهای وجود دارد که محیط ما حتی عامل تعیینکنندهتر در تأثیر شدید آسیبهای ذهنی افراد در موقعیتهای استرسزا است.
مهمترین پایه برای استحکام بعدی روان، آثاری است که در زمینه پیوندهای اولیه ما رخ می دهد. حوزه تحقیقاتی که بیشترین دانش را در مورد این موضوعات دارد، تحقیقات اخیر تروما - به ویژه در مورد ترومای دلبستگی و رشد است. زیرا: زندگی «بدون تروما» غیرممکن است. اما این تفاوت بزرگی ایجاد می کند که کدام منابع برای مقابله با تروما در دسترس است. ترومای پردازش شده باعث به اصطلاح اختلالات مربوط به تروما نمی شود.
اتصال فاکتور حفاظت مرکزی
اگر به پسزمینه پدیدههای روانشناختی مانند افسردگی و همراهی نگاه کنید، تقریباً در تمام زندگینامهها با بررسی دقیقتر یک چیز را بیشتر از همه خواهید یافت: نمیتوانید بپذیرید که اصلاً رنجی به وجود آمده است - و ما انسانها برای مقابله با آن ساخته نشدهایم. با همه چیز به تنهایی باید تمام شود.
دلایل این امر معمولاً در اولین پیوندهای زندگی ما یافت می شود و اساساً به توسعه سیستم عصبی خودمختار مربوط می شود. آیا اجازه داشتیم یاد بگیریم که داشتن نیازها و خواستهها اشکالی ندارد؟ اینکه نیاز به کمک خوب است؟ اینکه اشتباه کردن اشکالی نداره؟ که اینجوری که هستم خوبم
اگر این تجربیات بسیار اولیه، که اغلب برای حافظه ما قابل دسترس نیستند، مثبت باشند - به عنوان یک جنین و نوزاد - این، از جمله در توانایی برقراری روابط پایدار - و در توسعه انعطاف پذیری نشان داده می شود. این دو اساسی ترین عوامل محافظتی در مورد سلامت روان ما هستند.
آن را شایسته سالن کنید
اگر شرایط نامناسبی در پسزمینه وجود داشته باشد، آنچه بیش از هر چیز مورد نیاز است، توانایی درخواست کمک است - و این مستلزم جامعهای است که نه تنها این اجازه را میدهد، بلکه آن را ترویج میکند. مهم ترین گام در این راستا، رهاسازی موضوع سلامت روان از مسئولیت انحصاری فرد و ایجاد فضایی است که بتوان در آن بحث کرد. فضایی که می توان گفت گاهی اوقات چنین زندگی واقعاً سخت است. فضایی که در آن رنج فرد نه تنها به او، بلکه به خودش نسبت داده می شود.
زیرا شفا در جامعه آغاز می شود. شفا زمانی آغاز میشود که بتوانیم مراقب یکدیگر باشیم و به یکدیگر روی آوریم. اگر انسجام و علاقه خالصانه در رنج امکان پذیر باشد، در حال حاضر نیمی از آن غلبه کرده است.
عکس / ویدئو: شاتر.