in ,

تکامل: انسان به پایان رسیده است

انسان پیشرفت خود را به طرز طولانی تکمیل نکرده است. اما چگونه تکامل و فناوری مدرن ما را تغییر خواهد داد؟ آیا پرش بعدی یک سوال طراحی است؟

"اگر زیست شناسی از استراتژی های انقلابی و نه تکاملی استفاده می کرد ، به احتمال زیاد هیچ حیاتی بر روی زمین وجود نخواهد داشت."

تکامل فرایندی بی پایان است ، اگرچه ممکن است این تصور را داشته باشیم که واقعاً چیزی در حال حرکت نیست - حداقل در مورد ویژگیهای بیولوژیکی ما.
تغییرات در سطح ژنتیکی معمولاً بسیار کند است ، مکانیسم های کلاسیک جهش و انتخاب فقط از نسلی به نسل دیگر تأثیر می پذیرند. در مقابل ، فرآیندهای اپی ژنتیکی می توانند بسیار سریعتر مؤثر باشند. به عنوان مثال ، اثرات قحطی بر فیزیولوژی نسل های بعدی نشان داده شده است. منبع دیگر تغییرات بیولوژیکی میکروارگانیسم هایی است که با آنها در همزیستی نزدیک زندگی می کنیم: فلور روده مسئول موادی است که در آن غذای ما هضم می شود و بنابراین می تواند تأثیر گسترده ای در فیزیولوژیک داشته باشد. تحقیقات در مورد تأثیرات پیچیده ریزگردها بر سلامتی ، روان و رفتار انسان هنوز در مراحل ابتدایی خود است ، اما نشانه های اولیه به اثرات دور دست اشاره دارد.

تکامل و اپی ژنتیک

در زیست شناسی ، تغییر کار روزانه است. زندگی در حال تغییر است ، گونه های جدید در حالی که دیگران در حال از بین رفتن هستند در حال تکامل است. فقط تعداد بسیار کمی از گونه ها برای دوره های غیر معمول طولانی زنده می مانند و از آنجا که بسیار خارق العاده هستند ، به آنها فسیل های زنده گفته می شود.
مدتهاست که تصور می شود تکامل کمی مانند تمرین تناسب اندام کار می کند: وقتی عضله را سنگین می کنید ، ضخیم تر و قوی تر می شود و به نوعی این صفت به نسل بعدی ارث می برد. مدرسه لامارکی وراثت دارایی های اکتسابی توسط تئوری تکامل داروینی که فقط منبع تغییر را منبع تغییر می داند و اجازه می دهد فرآیند سازگاری فقط از طریق تعامل این تغییرات تصادفی با شرایط زندگی - یعنی از طریق انتخاب - انجام شود. تا همین اواخر ، جهش و انتخاب تنها مکانیسم مؤثر در تکامل بیولوژیکی در نظر گرفته می شد. از طریق کشف اپی ژنتیک ، که شامل روشن و خاموش کردن ژن ها ، از جمله موارد دیگر به دلیل تأثیرات زیست محیطی ، ایده لامارکیک تجدید حیات را تجربه می کند. علاوه بر خواص به دست آمده از جهش ، ارگانیسم ها با فعال سازی و غیرفعال کردن اطلاعات از قبل موجود ، دچار جهش می شوند.

انقلاب در مقابل تکامل

علاوه بر این عوامل به شدت بیولوژیکی ، تأثیرات اجتماعی و فرهنگی نیز نقش مهمی در تکامل گونه ها ، به ویژه در افرادی که دارای نوآوری های فرهنگی و فناوری بسیار پیچیده هستند ، بازی می کنند. این اشکال نوآوری بسیار سریعتر است: اگر تأثیر تغییر ژنتیکی در نسل بعدی مشاهده شود ، می توان فناوری را در کمتر از یک سال منسوخ کرد. توسعه فناوری شتابی را تجربه می کند ، که منجر به این واقعیت شده است که در یک زندگی انسانی ، گزینه های ارتباطی از تلکس تا تلفن ویدیویی یک انقلاب واقعی را تجربه کردند. اما آیا واقعاً این یک انقلاب است؟

جدا از توالی سریعتر نوآوری ها ، روند توسعه فن آوری ما بیشتر شبیه به یک تکامل است ، فرایندی از تغییر که معمولاً بدون تخریب فعال موجود انجام می شود. فناوری های قدیمی هنوز مدتی در دست خواهند بود و به تدریج توسط فناوری های جدیدی که واقعاً نشان دهنده بهبود وضع موجود است ، از بین می روند. بنابراین قابل توجه است که علی رغم برتری واضح فن آوری تلفن های هوشمند ، این تلفن ها یا تلفن های همراه کلاسیک کاملاً جابجا نشده اند و قطعاً تلفن ثابت نیستند. فرآیندهای تکاملی با اولین تنوع مشخص می شوند که یا ادامه دارد و یا در یک نوع جا به جا می شود و دیگری منتقل می شود. از طرف دیگر انقلابها با یک عمل مخرب شروع می کنند که در آن سیستم های موجود از بین می روند. سپس بر روی ویرانه های این ویرانی سازه های جدید بسازید. اگر زیست شناسی به جای استراتژی های انقلابی به جای تکاملی استفاده می کرد ، به احتمال زیاد زندگی روی زمین وجود نخواهد داشت.

انسانی فنی

به نظر می رسد تحولات فرهنگی و تکنولوژیکی مبتنی بر نوآوری های تصادفی نسبت به تکامل بیولوژیکی است. با این وجود ، امکانات آنقدر متنوع است که نمی توان پیش بینی های موثقی درباره مکان سفر انجام داد. به نظر می رسد برخی از روندهای کلی قابل پیش بینی است: با یکپارچه شدن فن آوری ، تکامل انسان شتاب می یابد. رابط های انسان و ماشین بصری تر می شوند - همانطور که قبلاً آن را از طریق صفحه لمسی به جای صفحه کلید مشاهده می کنیم - و به طور فزاینده ای یکپارچه می شوند. بنابراین از منظر امروز ، به نظر می رسد که افراد به زودی برای کنترل وسایل خود ایمپلنت می کنند.

تکامل بدون اخلاق؟

به خصوص در زمینه پزشکی ، این دیدگاه ها امیدوار کننده هستند: تنظیم کننده های انسولین کنترل شده خودمختار می توانند تحویل انسولین را با سنسورهای کاشته شده تعدیل کنند تا دیابت یک بیماری بسیار کم وزن باشد. داروی پیوند با توانایی تولید اندامهای کامل در پرینتر 3D نوید می دهد. البته ، تحقیقات هنوز خیلی دور از ترجمه در درمان های درمانی با طیف گسترده هستند ، اما به نظر می رسد بینایی کاملاً محتمل است. تشخیص ژنتیکی نقش فزاینده ای در طب تولید مثل دارد. در اینجا سؤالات اخلاقی مطرح می شود.

شخص طراحی شده

در تشخیص پیش از تولد ، برای برآورد احتمال بقا از آنالیزهای ژنتیکی استفاده می شود. در تلقیح مصنوعی نیز می توان از چنین روشهایی برای انتخاب برخی خصوصیات در فرزندان استفاده کرد - لبه کودک طراح در اینجا بسیار باریک است. تشخیص ژنتیکی قبل از پیوند امکان انتخاب جنسیت جنین کاشته شده را ممکن می کند - آیا این از نظر اخلاقی قابل توجیه است؟
در حالی که انتخاب جنین برای بسیاری ممکن است هنوز هم در یک منطقه خاکستری قرار بگیرد ، که هنوز پیامدهای اخلاقی آن هنوز مشخص نشده است ، علم قبلاً قدم بعدی را برداشته است ، که بیشتر ارتباط این سؤال را تقویت می کند: CRISPR روشی جدید در مهندسی ژنتیک است ، که باعث می شود تغییرات ژنتیکی هدفمند با وسایل نسبتاً ساده ایجاد شود. در آغاز ماه اوت ، اولین دستکاری موفقیت آمیز رویان انسانی با استفاده از روش CRISPR Cas9 گزارش شد. محققان ژنی را که مسئول بیماریهای قلبی و مرگ ناگهانی قلبی است ، غیرفعال کردند. از آنجا که نوع ژن به ارث می رسد غالب ، همه حاملها بیمار می شوند. بنابراین از بین بردن نوع ناقص ژن نه تنها احتمال بیمار شدن را کاهش می دهد بلکه به معنای آن است که به جای بیماری تضمین شده از شخص و نیمی از فرزندان آنها ، هیچ کس بیمار نمی شود.

فرصت های بی حد و حصر برای کاهش درد و رنج بشر ، همراه با امکان پذیر بودن نسبتاً آسان ، موجب اشتیاق فراوان این روش جدید می شود. با این حال ، صدای هشدار دهنده نیز قابل شنیدن است: چقدر می توان سیستم را کنترل کرد؟ آیا واقعاً این مورد است که فقط تغییرات مورد نظر ایجاد می شود؟ آیا می توان از این روش برای اهداف تاریک نیز استفاده کرد؟ نکته آخر اینکه این سؤال مطرح می شود که آیا حتی اساس بیولوژیکی بشریت دیگر از نفوذ ما فرار نمی کند یا خیر؟

محدودیت های امکان پذیر است

نوآوری های علمی و فناوری به ما این امکان را می دهد که آینده را مانند گذشته هرگز به دست خودمان بکشیم. به لطف امکانات فرهنگی و فنی که توانسته ایم مطابق خواستها و نیازهای خود دنیا را متحول کنیم ، اکنون می توانیم بر آینده بیولوژیکی خود تأثیر بگذاریم. در دستکاری در جهان همانطور که می خواهیم ، بشریت به دلیل مشورت و خرد در برخورد با منابع مورد ستایش قرار نگرفته است. در این راستا ، نگرانی ها درباره آخرین نوآوری های علمی مناسب به نظر می رسد. بحث در سراسر جهان در مورد پیامدهای اخلاقی بسیار تأخیر است. تدوین دستورالعملهایی که تنظیم کننده استفاده از فناوریهایی باشد که اساساً بتواند بشریت را تغییر دهد ، ضروری است. قابل فهم یک آستانه مفید است که باید از آن تجاوز کرد تا اجازه اصلاح ژنتیکی را بدهد. این خط را کجا می کشید؟ مرز بین سالم و در حال حاضر بیمار کجاست؟ اینکه این انتقال به ندرت مشخص است ، از جمله موارد دیگر ، بحث مکرر سالانه در مورد تعریف بیماری روانی است. آنچه به عنوان بیماری تعریف می شود نتیجه توافق است نه یک واقعیت تغییرناپذیر. در نتیجه ، یک قانون ساده مبنی بر اینکه تغییرات ژن باید هنگام مقابله با یک بیماری مجاز باشد ، واقعاً مؤثر نیست. پیچیدگی مسئله به حدی واضح است که یک بحث جامع اجتناب ناپذیر است تا یک راه حل معنی دار پیدا شود.

عکس / ویدئو: شاتر.

نوشته شده توسط الیزابت اوبرزاوچر

Schreibe einen Kommentar